غلامعلی هاشمیفر؛ مهدی عظیمی
چکیده
آشتی دادن عرفان، برهان و قرآن از ویژگیهای بارز فلسفه صدرالمتألهین شیرازی به شمار میآید. اما با توجه به تناقضباوری برخی از عرفا و تأکید فلسفه بر عقل برهانی، این رسالت چندان ساده به نظر نمیرسد. از جمله مواضع تناقضباوری عارفانه میتوان به اعتقاد عرفا به تحقق برخی تناقضات در عالم مثال اشاره کرد. این مقاله در صدد بررسی آن ...
بیشتر
آشتی دادن عرفان، برهان و قرآن از ویژگیهای بارز فلسفه صدرالمتألهین شیرازی به شمار میآید. اما با توجه به تناقضباوری برخی از عرفا و تأکید فلسفه بر عقل برهانی، این رسالت چندان ساده به نظر نمیرسد. از جمله مواضع تناقضباوری عارفانه میتوان به اعتقاد عرفا به تحقق برخی تناقضات در عالم مثال اشاره کرد. این مقاله در صدد بررسی آن است که ملاصدرا در موضع یاد شده چه راهکاریهایی را برای خروج از تناقضباوری اتخاذ کرده و این راهکارها تا چه اندازه از درستی برهانی و منطقی برخوردار هستند. نگارنده با استفاده از روش تحلیل انتقادی این فرض را داشته است که صدرالمتألهین برای رهایی از تناقضباوری عارفانه و آشتی آموزههای عرفانی در مورد عالم مثال، دست به تقیید قاعده تناقض در عرصه عوالم مجرد از ماده زده است. بررسی نگارندگان حاکی از آن است که برخی از براهین صدرالمتألهین در این زمینه از اشکالات منطقی رنج میبرد. با این حال، برخی از براهین او نیز قابلپذیرش هستند. این مقاله ابتدا به تبیین تناقضباوری عارفانه در عالم مثال، سپس تلاش صدرا برای رهایی از آن، و در نهایت تحلیل انتقادی تلاش وی پرداخته است.